تنهاتر می شویم، هرچه سال ها میگذرند
سرمان شلوغ تر، که فراموش کنیم چیزی را که در انتهای این روزهای سرد بی معنا منتظر است
فاصله هامان بیشتر، که دلمان نخواهد چیزی را که زمانه به زور از ما گرفته است
دلم امشب گرفته،
خدا را میخواهم، که از او بپرسم چرا آدم ها را رها کرده؟
کجاست؟ انگار کل انسانیت یتیم شده
دلم گرفته، که از بیکرانگی دارایی اش، نصیب مرا اینطور قرار داده،
که از بی انتهایی عزتش، چیزی به من نداده،
که مرا به دردی این چنین سخت می آزماید،
میخواهم از او بپرسم از پس اشک های این چند ماهه من، چه می خواسته؟
اما همه درد های من در مقابل درد بعضی آدم های دیگر هیچ است
یک سال دیگر هم گذشت
من به گدایی عشق مبتلا شدم،
خدایا، دیگر پناه بردن به تو و صدا زدنت بی فایده است
تو فقط خدای یوسف و موسی و محمد بودی و بس.
خدای من، خیلی وقت است مثل همه کسانم که از ته دل دوست می دارمشان، رهایم کرده.
انگار که انتقام همه نمازهای نخوانده ام را میخواهد بگیرد....
زندگی زیباست اگر......برچسب : نویسنده : 3bargebarande8 بازدید : 29